پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله :
من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار
«هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.»
بحارالأنوار، ج 27، ص 116
من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار
«هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.»
بحارالأنوار، ج 27، ص 116
عَنِ اللّهِ جَلّ وَ عزَّ أنَّهُ قالَ: کُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم یُذکَر فیهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛
از خداوند عزیز و جلیل نقل کرده است که فرمود: هر کار ارزشمندى که در آن بسم اللّه ذکر نشود ناقص است.
بحارالأنوار، ج 76، ص 305
مقام معظم رهبری: اینکه اسلام آنقدر گفته است که چشمانتان را ببندید و به نامحرم نگاه نکنید به زن یک جور گفته و به مرد یه جور دیگر گفته، برای این است که وقتی چشم به یک طرفی رفت، آن وقت بخشی از سهم آن کسی که همسر شماست، آن طرف خواهد رفت ...
حالا شما چه مرد باشید و چه زن باشید فرقی نمی کند یک قسمتی می رود آنجا ..
وقتی اینجا کم گذاشتی، محبت ضعیف شد، بنای خانوادگی متزلزل می شود ... آن وقت آنچه که برای تو لازم است از دستت می رود و آنی که برایت مضر است به خیال خودت به دست آورده ای!!
مطلع عشق 109
پلک، عجب نگهبانی است
وقتی چیزی به سمت چشم پرتاب شود، سریع و ناخود آگاه بسته می شود!
کاش آنقدر تلاش کرده بودیم که وقتی صحنه ای ناشایست می دیدیم همین گونه چشم بسته می شد!
یک دل و نه صد دل عاشقش شده!
نه از روی هوس!
بلکه به خاطر متانت و حُجب و حیا، عاشقش شده.
دِلـــــ اَســــــــــــــت دیگر!
اما شرایط ازدواج را نداشت.
گاهی می خواست که محبتش را به او ابراز کند!
اما بعدش به خود می گفت نه!
و این سخن را با خود تکرار می کرد:
--------------
متن عربی حدیث: مَن عَشِقَ فکَتَمَ و عَفَّ فماتَ فَهُوَ شَهیدٌ
اگر کاری کردیم که مردم در معرض تیرهای ابتدال قرار نگیرند
سرباز امام زمانیم!
شهادت در این راه به این است که بر گناه نکردن صبر کنیم!
لحظه هایی که دلت می خواهد گناه کنی؛اما گناه نمی کنی!
در دنیای دیجیتال،سالم ماندن از خطر شهادت است وافتخار!
اما تیر خوردن ذلت است و نابودی!
چرا پدرو مادراینقدر بی خیالند نسبت به پوشش دختران خردسال!
اگرچه کودکند اما حیا کنم که نگاه کنم!
بگمانم اولیا( و مسئولین) غافلند از آثار شوم این لباس ها...
لباس های تنگ و توری و نیم پوش...
آیا امنیت دختر بچه به خطر نمی افتد!
به نظرم فاجعه بدتر از این حرف هاست...
اگر همین طور پیش بریم احتمالا باید منتظر ارتباطات جنسی خردسالان هم باشیم
به نظر می آید باربی ها تاثیر گذاشته اند...
ماهواره ها تاثیر گذاشته اند بر غفلت تمامی ما...
لطفا غافل نباشیم
چند نکته درباره آرایش بخون! بعد خواستی آرایش هم بکن!
به در و دیوار نوشته حجاب...
بعد از این که از دانشگاه بیرون اومدم دیدم پسری زیبا اندام و شیک پوش، دم در دانشگاه ایستاده و با چشم های پر مهری به من نگاه می کنه و وانمود می کنه که منو میشناسه. بدون توجه به او راه خودمو رفتم دیدم که اون پسر داره دنبالم میاد و با صدایی آهسته و نازک حرف می زنه و می گه: آی دختر زیبا، تنها امید من تویی!! بدون که دوست دارم!! میخوام همسرم بشی! جز تو کسی رو نمی خوام و از اینجور حرفا.
من هم تندتر راه رفتم طوری که پاهام در یکدیگر آمیخته می شدند و قطره قطره عرق از پیشانیم می چکید چون تا به حال، این طور برخورد ها رو ندیده بودم .
به هر حال بعد از خستگی زیاد و تپش سریع قلب به خانه رسیدم...
در خیال اون اتفاق بودم و به اون فکر می کردم...
دختر خانم های ایرانی آیا می دونید که دیدگاه وسبک فکر شما با آقایون فرق می کنه؟
دختر خانمی که لباس کوتاه ویا...می پوشدچه بسا هیچ قصدی نداره وفقط دوست داره زیبا باشه، جذاب باشه .همین...
اماپسران قضاوت دیگری در مورد او می کنند.[معذرت می خوام]او را دختری هرزه وفاسد می دانندوحتی اگر با او ارتباطی برقرار می کنندفقط وفقط به خاطر هوس رانی ولذت بردن است.
اگر ابراز محبت می کنند و می گویند که عاشق شما هستند؛ هدف فریب دادن شماست!
پس از این که دیدند با شما خوب صفا نمی کنند، لذت نمی برند و یا شما تکراری شده اید سراغ دیگری می روند.
جوانی آمریکایی مصاحبه ای کرده با دختران و پسران که سوالش اینه:
آیادختران و پسران میتونن دوست معمولی[بدون چشم داشت جنسی] باشن؟
برای دریافت و مشاهده کلیپ کلیک کنید!
-------------منتظر نظرات شما هستیم!-------------
تغییر خوب است،اما آن تغییری که سازنده باشد.نه مخرب
رضاشاه هم در فکر تغییرات بود.اما به کدام سمت...
مطلب زیر را بخوانید.به نقل از خانم دولتشاهی (از همسران رضاشاه):
در آن زمان، کلیه طبقات مردم پایبند به اصول اخلاقی خاصی بودند. خانمها در کوچه و خیابان کمتر رفت و آمد میکردند. مسأله چادر نبود و اکثر زنان در آن روزگار چاقچور داشتند که نوعی روبنده بود. در چنان اوضاع و احوالی یک دفعه، با زور و اعمال قدرت، دستور رفع حجاب داده شد. به همین دلیل هم با عکس العمل شدید مردم روبهرو شد. یادم میآید ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم، از دیدن عابران خجالت می کشیدیم. این موضوع، مربوط به طبقه خاصی نبود و عموم مردم از این دستور در رنج و عذاب بودند. آن روزها رضاشاه دستور داده بود که همه ما باید بی حجاب باشیم. این کار اول بسیار مشکل بود؛ خجالت میکشیدیم و خیلی ناراحت بودیم. اوایل کلاه پوست سرمان می گذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم. سعی میکردیم کمتر در انظار ظاهر شویم و به همین دلیل اغلب به بیرون شهر میرفتیم. یادم می آید در آن روزها معمولاً به باغ حسامالسلطنه در اکبرآباد میرفتم تا ناچار نباشم در انظار عموم مردم بی حجاب باشم. چون از خودمان اختیار نداشتیم مجبور به اطاعت از دستور شده بودیم.
اما این شروع داستان نیست و پایان آن هم نیست.
خانم ارجمندی بازخوردی داشتن که "غیرت همون حسادته ولی حسادت خوبیه..."
ولی به نظر بنده این دو با هم خیلی فرق دارن.متاسفانه این رو خیلی ها میگن. اما من تو این پست واسطون فرق حسادت و غیرت رو میگم.
حسادت یعنی:ناخشنودی از موفقیت کسی.و از بین رفتن نعمت او.1
حسادت نسبت به همسر یعنی من دوست نداشته باشم که همسرم موفق باشه.