زندگی خوب با عمل به سخنان اهل بیت

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ عباس حیدری
به سبک حضرت امیر المومنین

به سبک حضرت امیر المومنین

شعار وحدت چیزی جز کردار و گفتار اهل بیت نیست!

حکایتی از امیر مومنان با یک یهودی را بخوانید:

روزی یک شخص یهودی که از شام همراه با الاغ و باری از گندم به کوفه آمده بود در نزدیکی شهر کوفه الاغ و بار گندم خود را گم می‌کند، وقتی حضرت علی(ع) از مشکل و گرفتاری این شخص مطلع می‌شود الاغ او را پیدا و آن شب را تا صبح از اموال آن شخص یهودی محافظت می‌کند و تنها برای نماز صبح از یهودی جدا می‌شود و فردا صبح نیز آن شخص یهودی را به بازار اسلامی می‌برد و اموال آن شخص را به فروش می‌رساند،[1] نقل شده است وقتی آن شخص این همه اخلاق و ایثار حضرت را مشاهده می‌کند مسلمان می‌شود.

آری بدین گونه باید افراد را جذب دین کرد!

آیا غیر این است که ما موظفیم به سیره اهل بیت عمل کنیم!

این است رفتار امام با شخصی که حتی همکیش او نیست!

------------------------------

1. الگوی رفتاری امام علی(ع)، محمد دشتی به نقل از: مجالس الواعظین: ج1، ص281

۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۰:۳۸ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عباس حیدری

پسر ی که عاشق من بود! -ویژه بانوان

بعد از این که از دانشگاه بیرون اومدم دیدم پسری زیبا اندام و شیک پوش، دم در دانشگاه ایستاده و با چشم های پر مهری به من نگاه می کنه و وانمود می کنه که منو میشناسه. بدون توجه به او راه خودمو رفتم دیدم که اون پسر داره دنبالم میاد و با صدایی آهسته و نازک حرف می زنه و می گه: آی دختر زیبا، تنها امید من تویی!! بدون که دوست دارم!! میخوام همسرم بشی! جز تو کسی رو نمی خوام و از اینجور حرفا.

       

من هم تندتر راه رفتم طوری که پاهام در یکدیگر آمیخته می شدند و قطره قطره عرق از پیشانیم می چکید چون تا به حال، این طور برخورد ها رو ندیده بودم .

به هر حال بعد از خستگی زیاد و تپش سریع قلب به خانه رسیدم...

 در خیال اون اتفاق بودم و به اون فکر می کردم...

ادامه مطلب...
۲۷ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۳۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عباس حیدری

امانت!

چند روز پیش ( منظورم  اوایل انق اسلامه)

 

 

حضرت امیر میخواسته بره جایی2 مَرکبشو 3می ده به یه مر ده که امانت  بگیره. حضرت میگه خب من این پنج دینارو  میزارم برا این یارو که  مرکب رو برام نگه داشت. 4

 

 

از اون طرفم یارو خریّت5 می کنه و پیش خودش می گه این بهترین فرصته! زرنگی کنمو تا علی 6نیومده بفروشمش. میبره تو بازار می فروشدش پنج دینار.

 

 

حضرت علی(علیه السلام) وقتی میاد می بینه یا رو رفته . حضرت میگه: اون رزقش پنج دینار حلال بود

 

 

و الآن نصیبش  شد همون ، ولی حرومش.

 

 

___________________

 

 

1.علیه السلام.

 

 

2.مثلا حموم عمومی.

 

 

3. احتمالا الاغ!

 

 

4.البته حضرت بعربی گفته. به پول امروزی 50 اشلوق

 

 

5. با تشدید!.البته به الاغان جسارت نکنم!

 

 

6.اون منافقه که نمگه حضرت. اون بی ادبه!(نفهم هم هست)(خاک بر سرش)

 

 

۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس حیدری