چند روز پیش ( منظورم  اوایل انق اسلامه)

 

 

حضرت امیر میخواسته بره جایی2 مَرکبشو 3می ده به یه مر ده که امانت  بگیره. حضرت میگه خب من این پنج دینارو  میزارم برا این یارو که  مرکب رو برام نگه داشت. 4

 

 

از اون طرفم یارو خریّت5 می کنه و پیش خودش می گه این بهترین فرصته! زرنگی کنمو تا علی 6نیومده بفروشمش. میبره تو بازار می فروشدش پنج دینار.

 

 

حضرت علی(علیه السلام) وقتی میاد می بینه یا رو رفته . حضرت میگه: اون رزقش پنج دینار حلال بود

 

 

و الآن نصیبش  شد همون ، ولی حرومش.

 

 

___________________

 

 

1.علیه السلام.

 

 

2.مثلا حموم عمومی.

 

 

3. احتمالا الاغ!

 

 

4.البته حضرت بعربی گفته. به پول امروزی 50 اشلوق

 

 

5. با تشدید!.البته به الاغان جسارت نکنم!

 

 

6.اون منافقه که نمگه حضرت. اون بی ادبه!(نفهم هم هست)(خاک بر سرش)