چگونه قرآن بخوانیم؟(1)
آصفی- مترجم: سید حبیب الله طاهری- ویرایش و تهیه : مــــن!! نویسنده: آیه الله
قسمت اول
فضیلت قرائت قرآن
روایات فراوانی دربارهی فضیلت تلاوت قرآن ذکر شده است که برخی از انها در این نوشته ذکر میگردد.
پیش از آنکه به ذکر روایات بپردازیم، سزاوار است تذکر دهم روایاتی که در مورد فضیلت قرائت قرآن ذکر شده است، پیوند محکم با سازندگی انسان دارد. هر اندازه که تلاوت قرآن نقش برجسته در روح، قلب، عقل و سلوک انسان داشته باشد و انسان از این قرائت تأثیر بپذیرد فضیلت قرائت بیشتر میگردد.
ثوابی که این روایات برای تلاوت قرآن در آخرت ذکر میکند، جدایی از تأثیر قرآن در روح قاری در این جهان نیست؛ زیرا در بینش ما دنیا مرتبط با آخرت است.
دنیا و آخرت دو چهره است برای موضوع واحد و آن موضوع انسان است. دنیا چهرهی ظاهر انسان و آخرت چهرهی باطن انسان است. نعمتهایی که قرآن و روایات در بهشت ذکر کرده است، در این جهان نیز هست، که در سلوک، روح، اخلاق و پیوند انسان با خداوند آشکار میگردد.
عکس آن نیز صحیح است؛ زیرا عذاب جهنّم و شعله آتش چهرهی دیگر از سلوک صاحب آن و اخلاق او در این دنیاست. بد اخلاقی و دوری از خداوند چهرهی دیگر از عذاب جهنّم و شعلههای آتش آن است.
شقاوت و بدبختی انسان در دنیا شقاوت و بدبختی او در آخرت است:
«یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ» (عنکبوت/54)
و شتابزده از تو عذاب میخواهند و حال آنکه جهنّم قطعاً بر کافران احاطه دارد.
«أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ» (توبه/49)
هشدار که آنان خود به فتنه افتادهاند و بیتردید جهنّم بر کافران احاطه دارد.
ممکن است اموال و فرزندانی که خداوند در این جهان به کافران داده است، وسیله گرفتاری و عذاب آنان در دنیا پیش از آخرت باشد.
«فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ.» (توبه/55)
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد. جز این نیست که خدا میخواهد در زندگی دنیا به وسیله اینها عذابشان کند و جانشان در حال کفر بیرون رود.
اموال و سلطنت، عذاب و حسرت در زندگی دنیا برایشان باشد و این حسرت و عذاب به حسرت و عذاب همیشگی در آخرت پیوند خورد.
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَالَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ.» (انفال/36)
بیگمان، کسانی که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج میکنند تا مردم را از راه خدا باز دارند، پس به زودی آن را خرج میکنند و آنگاه حسرتی بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب میشوند. و کسانی که کفر ورزیدند، به سوی دوزخ گرد آورده خواهند شد.
بدون شک، کفر، فجور و ظلم برای صاحبش هم عذاب در دنیا و هم عذاب در آخرت است. و این دو عذاب باهم پیوسته است؛ عذاب اخروی چهرهی دیگر از عذاب این جهان است.
همانگونه که ایمان و تقوا سعادت در دنیا و نعمت در آخرت است و این نعمت به سعادت دنیوی متصل است و چهرهی دیگری آن میباشد.
با توجه به این برداشت از رابطه دنیا و آخرت، ثوابهایی که روایات اسلامی برای قرائت قرآن ذکر کرده است، ارزش و اهمیت آن به اندازه تأثیری است که قرآن در تهذیب و در تکامل انسان دارد، هر اندازه که این نقش و تأثیر بیشتر باشد ثواب آن نیز بیشتر و عظیمتر خواهد بود.
بنابراین ثوابهای اخروی قرائت قرآن و تکامل انسان در این جهان به وسیلهی قرائت قرآن دو چهره برای مسأله واحد است. درجاتی که انسان در بهشت به دلیل قرائت قرآن کسب میکند، همانند تکامل و تعالی است که در این جهان به واسطه قرائت قرآن به دست میآورد.
با توجه به آنچه که ذکر شد، برخی از روایاتی را که در مورد فضیلت قرائت قرآن وارد شده است ذکر میکنیم:
روایت اول:
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که حضرت فرمود:
«یقال لصاحب القرآن إقرأ و إرق ورتل کما کنت ترتل فی الدنیا فإن منزلتک فی الجنة عند آخر آیة تقرؤها.»(1)
به خواننده و رفیق قرآن گفته میشود بخوان و بالا رو و آن را با تأمل و تأنی بخوان همانگونه که در دنیا آن را با تأنی میخواندی همانا عظمت، مقام و درجه تو نیز در آخرین آیهای است که میخوانی.
این روایت به مطالب زیر دلالت دارد:
1. جایگاه انسان و درجات او در آخرت، جایگاهی است که وی در این جهان با اعمالش کسب کرده است و تکامل انسان در این جهان موازی است با درجات او در بهشت؛ زیرا دنیا و آخرت بیگانه از هم نیستند، درجات انسان در بهشت نتیجهی طبیعی درجات کمال انسان در دنیاست و انعکاسی است از کمال دنیایی او.
2. منزلت انسان در دنیا به دلیل ارتباط او با قرآن است و اینکه چه اندازه قرآن خوانده است؛ زیرا قرآن نردبان کمال، تعالی و رشد او در دنیا به حساب میآید و آیات قرآن پلههای این نردبان است. هر اندازه انسان آیات قرآن را با بصیرت و دقت بخواند درجات او بالا میرود.
بنابراین انسان با قرآن رشد میکند و تکامل مییابد و حرکت تصاعدی وی در این جهان به سوی خداوند انجام میشود و درجات کمال در دنیا به اندازهی بهرهای است که از قرآن برده و تأثیری که از قرآن پذیرفته است.
درجه انسان در قرب به خداوند به اندازهی کمال او در این جهان است و جایگاه او در بهشت به اندازه قرب وی به خداوند است.
روایت دوم:
امام صادق(ع) فرمود:
در قیامت سه دفتر است، دفتری که در آن نعمتها ثبت است؛ دفتری که در آن حسنات ثبت است و دفتری که در آن سیئات ثبت است. دفتر نعمتها و حسنات را برابر کنند و نعمتها همه حسنات را فراگیرند و دفتر سیئات باقی باشد و فرد مؤمن را به پای حساب میخوانند و قرآن به بهترین صورت به پیش او میآید و میگوید: پروردگارا من قرآنم و این بندهی مؤمن توست که خود را برای خواندن من به رنج میانداخت و شبش را در تمرین من طولانی میکرد و چون به نماز شب مشغول میشد، اشک از چشمش جاری میگردید، او را خشنود ساز همانگونه که مرا خشنود ساخت. سپس حضرت فرمود: خدای عزیز و جبار میفرماید: ای بندهی من دست راستت را باز کن و خدا دست راستش را از رضوان عزیز جبار پر میکند و دست چپش را از رحمت خدا، سپس به او گفته میشود: این بهشت برایت مباح است، بخوان و بالا رو چون آیهای بخواند درجهای بالا میرود.
تفسیر آنچه در حدیث آمده است:
1. دفاتر سه تاست: «نعمتها»، «حسنات» و «سیئات»، نعمتها از سوی خداوند بر بندگان فرو فرستاده میشود؛ ولی حسنات و سیئات از سوی بندگان به طرف خداوند بالا میرود. باید حسنات انسان به اندازهی باشد تا اینکه سیئات وی را از بین ببرد که: «إن الحسنات یذهبن السیئات» (هود/14). در عین حال حسنات انسان نعمتهای الهی را پوشش میدهد؛ زیرا هر حسنهی متضمّن شکر خداوند است؛ بنابراین حسنات نقش دوگانه دارد یکی شکر بر نعمتهای زیبای خداوند و دیگر اینکه سیئات را بپوشاند و آن را محو کند.
2. و لکن نعمتهای خداوند فراوان است و حسنات انسان کم، نعمتهای الهی چندین برابر حسنات انسان است. معنای این سخن این است که بنده هیچگاه نمیتواند حق نعمتهای الهی را ادا کند.
بنابراین دفتر نعمتها باقی میماند بدون اینکه حسنات باوی برابری کند. از کجا حسنات اندک ما میتواند این همه نعمتهای الهی را پوشش دهد؟ در این صورت حسنات مستغرق در نعمتهای الهی میگردد. معنای استغراق استهلاک است همانگونه که دریا، یک کاسهی شراب را از بین میبرد دیگر از آن شراب نه طعمی باقی میماند و نه بویی. همین گونه است حسنات ما در مقابل نعمتهای الهی.
3. پس سیئات انسان باقی میماند؛ زیرا نعمتها حسنات انسان را از بین برد، در نتیجه برای از بین بردن سیئات و گناهان حسنهی باقی نماند و در روز قیامت بنده میماند و گناهان او، بدون اینکه حسنهی برای از بین بردن گناهان خود داشته باشد.
4. در این جاست که قرآن برای شفاعت او در پیشگاه پروردگار حاضر میشود. چون شفاعت برای کمک کردن به انسان عاجز است؛ وقتی عجز در حسنات انسان پدید آید و همهی دفتر سیئات انسان باقی باشد، بدون آنکه آن را حسنات بپوشاند. انسان برای رفع این عجز به شفاعت شافعان نیازمند است. و قرآن یکی از عمدهترین شفیعان روز جزاست.
5. در نتیجه خداوند شفاعت قرآن را میپذیرد و دست بنده را از رضوان و رحمت خودش پر میکند. رضوان الهی پیش از رحمت اوست. اول خداوند از بندهاش راضی میشود بعد چون خداوند رحمان است وی را نعمت میدهد و این نعمت دهی الهی به اندازه ظرفیت بنده است، ظرفیت انسان محدود است و رحمت خداوند غیر محدود. خداوند هرکس را به اندازهی ظرفیتاش از رضوان و رحمت خداوند به او میبخشد؛ زیرا ظرفیتها متفاوت است.
و این است معنای آنچه در حدیث وارد شده است که خداوند عزیز و جبّار فرمود: «ابسط یمینک فیملؤها من رضوان الله العزیز الجبار و یملأ شماله من رحمته» یعنی خداوند از وی راضی میشود و او را شامل رحمتاش میکند.
البته گاهی رحمت بدون رضای الهی به بنده داده میشود؛ زیرا خداوند کریم است گاهی بنده را میبخشد و مورد رحمت قرار میدهد، با اینکه از وی راضی نیست و اما در صورتی که قرآن کسی را شفاعت کند، از رحمت و رضایت الهی باهم برخوردار میگردد. با شفاعت قرآن رضا، رحمت و نعمتهای الهی جمع میشود.
6. اینکه فرمود: «و یملأها من رضوان الله»، «و یملأ شماله من رحمت الله» یعنی خداوند از هر سو به اندازهی ظرفیت بنده از رضوان و رحمت به اندازهی کشش افراد به آنها میبخشد، وسعت ظرفیت افراد برای بهرهمندی از رضوان و رحمت الهی به مقدار بهره است که از قرآن برده است. به هر اندازه که بهره وی از قرآن بیشتر باشد ظرفیت وی نیز بیشتر خواهد شد.
7. بعد فرمود: «هذه الجنة مباحة لک فأقرأ و أصعد فاذا قرأ آیة صعد درجة» بهشت همان رضوان و رحمت الهی است. خداوند میفرماید: گوارا باد بر تو رضوان و رحمت الهی به واسطهی قرائت قرآن، و از رحمت و رضوان الهی به اندازهی بهرهمندیات از قرآن برگیر و بخوان و بالا رو.
به اندازهی آنچه در دنیا قرآن خواندی و از آن بهرهمند شدی به درجات بهشت میرسی هرچه به درجات بالای بهشت رسیدی به رضوان و رحمت الهی دست پیدا میکنی.
روایت سوم:
امام صادق(ع) فرمود:
«من قرأ القرآن و هو شابّ اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله مع السفرة الکرام البررة، و کان حجیزاً عنه یوم القیامة.»(3)
هرکه در جوانی قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش بیامیزد و خداوند وی را با فرشتههای ارجمند و نیکوکار همراه کند و قرآن در قیامت مانع او از دوزخ باشد.
این حدیث به بهترین صورت از نقش قرآن در بنای شخصیت انسان سخن میگوید.
هرگاه جوانی قرآن بخواند قرآن با گوشت و خونش مخلوط میگردد. این تعبیر بیانگر حالت خاص و تعامل شدید بین قرآن و انسان است؛ در چنین حالتی با قرائت قرآن انسان متحوّل میگردد. قرآن در بنای شخصیت، عقل، روح، قلب، عواطف و احساسات انسان تأثیرگذار است.
انسان در چنین حالتی احساس میکند که از قرآن چیزی را میگیرد وی گیرنده است و قرآن بخشنده. و این تأثیرگذاری روحی و عقلی است، در مقابل تأثیر جسمی که در نبات و حیوان رخ میدهد. و این تأثیر در بینش، تفکر، احساسات و... است به تعبیر دیگر شخصیت انسان با قرآن رشد و تکامل مییابد.
در این روایات نکاتی وجود دارد که به آنها اشاره میگردد:
1. اینکه قرآن با خون و گوشت انسان مخلوط میشود، در حقیقت جزء تکوینی از روح و عقل او میگردد، همانگونه که گوشت و خون از اجزای شکل دهندهی جسم انسان است. قرآن جزء تکوینی عقل، اراده و قلب انسان میشود، در این صورت گرایش، اراده، فکر، اندیشه و احساس او قرآنی میشود.
2. نتیجهی این اختلاط و ترکیب راندن شیطان و هوای نفس از انسان است؛ زیرا شیطان در اعماق روحهای تاریک زندگی میکند، هرگاه قرآن با روح انسان بیامیزد، قلب و رح او نورانی میشود، شیطان روح او را ترک میکند. هرگاه قرآن از دری وارد خانهای شود، شیطان، هوای نفس و فجور از در دیگر خارج میگردد.
3. هرگاه شیطان و هوای نفس از انسان دور شود، گوشت و خون انسان با آتش جهنّم تماس پیدا نمیکند؛ زیرا قرآن مانع نزدیکی شیطان به انسان میگردد، هرگاه شیطان از انسان دور شد، عذاب الهی در آخرت از او دور میگردد.
4. بهترین زمان امتزاج و پیوند قرآن با روح انسان هنگام جوانی است، چون هوای نفس و گناه در او جای نگرفته است. قلب جوان دارای لطافت و تازگی است بعد از آنکه قرآن در آن جایگزین شد گناه و شیطان در آن ساکن نمیشود. و از سلامتی فطرت و ضمیر سالم دور نمیشود. قلب جوان استعداد بیشتر برای پذیرش قرآن دارد و بهتر میتواند با قرآن هماهنگی کند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در وصیتاش به امام حسن(ع) فرمود: «قلب نوجوانان چونان زمین کاشته نشده، آمادهی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.»(4)
روایت چهارم:
حدیث است که فضیل از امام صادق(ع) نقل کرده است:
«الحافظ للقرآن، العامل به، مع السفرة الکرام البررة.»(5)
حافظ قرآن که بدان عمل کند همراه فرشتگانی ارجمند و نیکوکار است.
«سَفَره» و «کرام برره» فرشتگانی هستند که ذکر آنها به این وصف در قرآن مجید آمده است:
«بأیدی سفره کرام برره» (عبس/15 و 16) آنان فرشتگان حامل کتابهای الهی از جانب خداوند متعال به سوی انبیااند. حاملان قرآن مانند فرشتگان حامل وحی از جانب پروردگار به سوی انبیا هستند.
حامل بودن قرآن و به کار بستن قرآن غیر از عمل به قرآن است؛ زیرا عمل به قرآن یک کار اختصاصی و فردی است و از دایرهی فرد تجاوز نمیکند و انسان با عمل به قرآن سعادت و خوشبختی را برایش کسب میکند و با دروی از قرآن شقاوت و بدبختی نصیب انسان میشود؛ ولی در هر حال این کار فردی و شخصی است.
و اما به کار بستن قرآن حرکت در جامعه براساس رسالت قرآنی است و تحمّل انجام رسالت قرآنی و حرکت براساس این رسالت است.
دایرهای به کارگیری قرآن جامعه است و دایرهی عمل به قرآن خود فرد است. برترین چیزی که تودهی مردم به آن میرسند عمل به قرآن است و اینکه با این عمل خود را از سقوط و هلاکت نجات دهند. اما حاملان قرآن تلاش شان نجات دیگران به وسیله قرآن است. افراد صالح همت شان این است که خود را از غرق شدن در امان نگهدارند و حاملان قرآن و آنانی که قرآن را به کار میبندند میکوشند دیگران نیز هدایت شوند. بین این دو گروه از نظر رتبه و درجه فرق فراوان است. حاملان قرآن دانشمندان و آگاهان به قرآناند که نورانیت آن را بین مردم گسترش میدهند.
ابوسعید خدری از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «حملة القرآن عرفاء اهل الجنة.»(6) حاملان قرآن برترینهای اهل بهشتاند.
آگاهی به قرآن در دنیا آگاهی به بهشت در آخرت است. برای عارفان به وحی الهی جایگاهی در بهشت است که برای غیر آنان نیست.
پیامبر اکرم فرمود: «اشرف امتی حملة القرآن و اصحاب اللیل.»(7)
برترین امت من به کارگیران قرآن و شب زنده داراناند.
کسی که در روز قرآن را به کار گیرد و حامل قرآن باشد، علاقه به شب زندهداری خواهد داشت؛ زیرا حاملان قرآن در روز مواجه با مشکلات و سختیها میشوند که مقاومت در برابر آنها امکانپذیر نیست. مگر اینکه با شب زنده داریها صبر و مقاومت خود را افزایش دهند. وقتی انسان شب زندهدار شد توفیق حامل قرآن بودن در روز را پیدا میکند. این جمع اصحاب شب و روزند که در شبها به راز و نیاز و مناجات با پروردگارشان میپردازند و در مقابل پروردگارشان به سجده میافتند و قرآن را با تأنّی و تأمل میخوانند. وقتی روز شد آنچه را شب خواندهاند به کار میگیرند و خداوند متعال عزم، صبر، علم و توان آنان را افزایش میدهد تا سختیهای انجام کار در راه خدا را تحمّل کنند که دیگران قادر به آن نیستند.